- آموزش
- تحلیل تکنیکی
- تئوری داوجونز
نظریه داو - تئوری داو جونز
داوجونز چیست
مبانی تئوری داو
- بازار همه چیز را در نظر دارد.
هر چیزی که بر عرضه و تقاضا تأثیر می گذارد در قیمت بازار منعکس می شود. - سه نوع روند
طبق تئوری آقای "داو", صعود متوالی افت و خیزها - روند صعودی نام می برد ; روند نزولی برعکس - نزول متوالی افت و خیزها.
آقای "داو" مطمئن بود که اصول "عمل و عکس العمل" که در تمام هستی مشاهده می شود, در بازار نیز کاربرد دارد, یعنی - هر حرکتی، سرانجام جهت معکوس به خود می گیرد.
آقای "داو" روند بازار را به سه قسمت تقسیم کرد:- اولیه (همانند هنگام رخ دادن مد در ساحل دریا که آب تا جایی که بتواند بالا می آید).
- ثانویه (که شبیه امواجی می ماند که در حرکت اولیه ایجاد می شوند و هر موج یک سوم از مسیری که آمده و یا دوم سوم از آن را به عقب می گردد، البته در اغلب موارد نیمی از مسیری که آمده را برمی گردد.)
- ناچیز (موج دار) - نوسانات در حرکت فرعی.
- روندهای حرکتی اصلی از سه مرحله تشکیل می شود.
آقای "داو" به حرکت های اصلی توجه کرد و آنها را به سه مرحله تفکیک کرد:- مرحله تمرکز - سرمایه گذاران تیزبین با احساس تغییر حرکت بازار به عملیات خرید/فروش می پردازند.
- مرحله حضور همگانی - اکثر تریدران که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند وارد بازار می شوند.
- مرحله سهیم شدن - مسیر حرکتی جدید به خوبی خود را نشان می دهد. در این مرحله با انتشار اخبار اقتصادی روند حرکتی تائید می شود، معاملاتی ریسکی کوتاه مدت شکل می گیرند و حضور همگانی گسترده تر می گردد.
- شاخص های میانگین باید یک دیگر را تأیید کرد.
آقای "داو" اذعان داشت که تا حالی که نمودار های شاخص میانگین صنعتی و شاخص راه آهن (منظور وی شاخص "داو جانس" بود) سطح اوج قبلی را رد نکنند, تأیید شروع یا ادامه روند صعودی وجود ندارد. سیگنال ها الزاماً همزمان باهم رخ نمی دهند اما به سرعت به دنبال هم می آیند و قوی ترین سیگنال در حکم تائیدیه است. - حرکت بازار باید توسط حجم معاملات تآیید شود.
, بسته به این که قیمت در چه جهتی در طی یک روند، در حال حرکت است و یا این که در حال اصلاح حرکت خود باشد، حجم معاملات افزایش یا کاهش می یابد. از نظر "داو"، حجم یک شاخص ثانوی است. سیگنال های خرید و فروش برای وی در هنگام بسته شدن قیمت ها بودند. - تا زمانی که نشانگران بازگشت بوقوع نپیوستند, روند ادامه دارد.
ایده تحلیل تکنیکی بر این اساس طراحی شد, که روند بازار تا زمانی ادامه دارد که یک قدرت خارجی حرکت بازار را تغییر ندهد. یا این ترتیب تحلیلگران دائمأ در پی یافتن سیگنال های تغییر روند قرار هستند.
در پی تلاش غیرفوق اوج "C" برای در کردن نقطه اوج "A", منجر به افت تا زیر کف "B" می گردد, که نشانگر فروش در نقطه "S" است.
توجه داشته باشید که قبل از اینکه "D" زیر "B" افت کند, "C" از نقطه اوج "A" تجاوز می کند. بعضی از تریدران "S1" را به عنوان علامت فروش می دانند, در حالی دیگران قبل از اینکه در "S2" اقدامات فروش انجام دهند, منتظر ریزش نرخ تا "E" هستند.
آقای "داو" فقط قیمت ها در زمان بسته شدن معاملات را در نظر می گرفت. شاخص های میانگین وقتی مورد توجه قرار می گیرند که بالای نقطه اوجی قبلی و یا پایین تر از آن بسته شوند. افت و خیز روزانه اهمیت نداشتند.
رد نقطه "B" در سطح "B1" علامت خرید است.
"B1 " یا "B2 " علامت خرید هستند.
دربارۀ سطح مهارتی تان در فارکس مطمئن نیستید؟
یک آزمون بدید تا در ادامه به شما کمک کنیم.