- آموزش
- روانشناسی بازرگانی
روانشناسی بازرگانی
عامل روانی برای موفقیت و شکست معامله گر حیاتی است. بسیاری از معامله گران حتی با وجود دارا بودن یک استراتژی معاملات مشخص و توانایی در تحلیل بازار، پول شان را از دست می دهند چراکه نمی توانند احساسات شان را کنترل کنند.
- چه انگیزه هایی برای معامله وجود دارند؟
- احساسات ما چگونه بر روند تصمیم گیری های ما تاثیر می گذارند؟
- چگونه می توانیم از شکست فاصله بگیریم و یک معامله گر موفق شویم؟
آیا تاکنون به پاسخ این سوالات فکر کرده اید؟
قوانینی که به شما کمک می کنند به الویت های صحیحی برسید و در معامله موفق باشید را بپذیرید و به آنها پایبند باشید.
-
قانون 1: واقع بین باشید - به دست آوردن یک میلیون در ظرف یک دقیقه غیرممکن است.
احساساتی مانند ترس، طمع، امید و غیره تاثیر غیرقابل انکاری در افتار معامله گران در معاملۀ سهام دارند. انسان ضعیف و انسان دارای اعتماد به نفس، انسان طماع و انسان تنبل، همگی قربانی های بازار هستند.
پی بردن به توانایی های درونی تان و قابلیت های منفی و مثبت به شما کمک می کنند که به عنوان یک معامله گر از شکست دوری کنید. اگر به این توانایی، واکاوی صحیح حالت روحی-روانی و رفتار بازار را نیز اضافه کنیم در آن صورت موفقیت تضمین می شود.
دربارۀ سطح مهارتی تان در فارکس مطمئن نیستید؟
یک آزمون بدید تا در ادامه به شما کمک کنیم.
-
قانون 2: طمع نکنید.
احتمال کسب "پول آسان" یا به عبارت صریح تر، طمع، یکی از اصلی ترین نیروهای پیش برنده است که شما را وادار می سازد وارد بازارهای مالی ریسکی شوید. انگیزۀ انجام معامله نتیجۀ عمل ناشی از طمع است.
دو نوع انگیزه هر معامله گر را متمایز می کنند:
- انگیزۀ منطقی که عبارت است از احتیاط در هنگام اخذ تصمیم برای انجام معامله؛
- انگیزۀ غیرمنطقی که عبارت است از اشتیاق شدید بازیگر. دیگران برده های احساسات شان هستند و محکوم اند به زیان.
اگر معامله گران قبل از انجام معامله دارای یک نقشۀ کاری از پیش تعیین نشده نباشند در واقع تحت تاثیر طمع و نه عقل کار می کنند.
-
قانون 3: در قابلیت های خود اغراق نکنید - به محاسبات تان پایبند باشید.
امید به کسب سود عاملی است که باعث تشویق معامله گر می شود. اگر امیدواری بر محاسبۀ سود غلبه کند در آن صورت معامله گر در هنگام تحلیل وضعیت دچار اغراق در ارزیابی توانایی هایش می شود. امید باید در ارتباط وابسته با محاسبه و طمع قرار بگیرد. این امیدواریِ زیاد است که باعث می شود مبتدی ها دچار شکست شوند. معامله گری که با امیدواری زندگی می کند محکوم به شکست است. این امید است که باعث می شود معامله گر دائم سطح دستورهای توقف ضرر (SL) را تغییر دهد که یکی از بدترین اشتباهات محسوب می شود.
-
قانون 4: شکست را بپذیرید.
شما یک معامله گر خوب نخواهید بود مگر اینکه پیروزی و شکست را بپذیرید. هر دو مهم هستند و بخش های جدایی ناپذیر روند معامله به شمار می روند. اغلب در مسیر تسلط بر هنر معامله موانع بسیاری پدیدار می شوند. زمانیکه معامله گر بر مشکلات تمرکز می کند (مشکلات زیادی نمود پیدا می کنند مثلاً فقدان ابزارها، منابع و معلومات) سپس وی عصبانی، ناامید، ناراضی و سرخورده می شود. اما چنین وضعیت روانی ای به او امکان پیشرفت نمی دهد. اگر معامله گر نتواند زیان را بپذیرد در آن صورت قادر نخواهد بود که معامله را در زیان ببندد. زمانیکه معامله گر آمادگی مواجه با زیان را نداشته باشد، زیان بیشتر خواهد شد.
روانشناسی معامله
اعتماد به نفس را با اعتماد به نفس کذایی اشتباه نگیرید.
در معامله برنده ها در اقلیت و بازنده ها در اکثریت قرار دارند و پس از آن این اشتیاق ایجاد می شود که رموز موفقیت برنده ها آشکار گردد. اما آیا تفاوتی بین آنها وجود دارد؟ بله. تفاوتی وجود دارد. فردی که هر هفته، هر ماه و هر سال سود می کند، کسی است که خویش انضباطی اش را حفظ می کند. چنین برنده ای در پاسخ به افشای رازش صراحتاً خواهد گفت که یاد گرفته است که چگونه احساساتش را کنترل کند و تصمیماتش را با بازار وفق دهد.
اعتماد به نفس کذایی تبدیل به یک حالت روانی خطرناک می شود چراکه افرادی که دچار اعتماد به نفس بسیار زیاد شده اند به اطلاعات مهمی که برای اتخاذ تصمیمات معاملاتی شان لازم هستند توجه نمی کنند. اعتماد به نفس کذایی و احساسات منفی با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند. اعتماد به نفس و ترس ماهیتاً احساسات یکسانی هستند بطوریکه اعتماد به نفس یک علامت "مثبت" و ترس یک علامت "منفی" است. به هر میزان که فرد اعتماد به نفس بیشتری احساس کند به همان میزان از سردرگمی، هشدار و ترس به دور خواهد بود.
احساس اعتماد به نفس چگونه افزایش پیدا می کند؟معمولاً فرد در هر کاری که مجبور به انجامش است بلادرنگ به خود متکی می شود. به این ترتیب به گونه ای به خود اعتماد می کند که از بی نظمی و غیرقابل پیش بینی بودن رفتار بازار ترسی نداشته باشد. در اینجا او اصلاً مهم نیست چراکه بازار تغییر نکرده است بلکه جهانی درونی و ظرفیت روانی معامله گر است که دگرگون شده است.
چگونه می توان یک معامله گر موفق بود؟
برای یک معامله گر خوب بودن باید به دو نکتۀ مهم توجه داشت:
- یک مبنای معاملاتی صرفاً بر اساس خویش انضباطی برای خودتان تبیین کنید.
- یاد بگیرید که چگونه احساس منفی ایجاد شده از تجربۀ معاملۀ قبلی را از بین ببرید.
پایبندی به خویش انضباطی باعث ایجاد حس اعتماد به نفس می شود که برای انجام معاملات موفق ضروری است.
همۀ معامله گرهای مبتدی در اغلب موارد بدون توجه به درک روانشناختی معامله و بدون رعایت خویش انضباطی اقدام به انجام معامله می نمایند و شدت آنچه با آن مواجه می شوند در آنها ایجاد یک لطمۀ روانی (نوعی حالت روانی که همراه با ایجاد ترس است) می کند. یادگیری نحوۀ خلاص شدن از نگرانی ها، امری ضروری است. هرچه احساس ترس، کمتر باشد متعاقباً معلومات جدیدی از ماهیت بازار کسب خواهید کرد.
در پایان
برای موفق بودن در معامله باید مسئولیت همۀ تصمیمات و فعالیت های تان را بپذیرید.